خلاصه داستان: خانی ظالم به اسم جلال خان وارد دهکده درخت نارون میشود و به ظلم و زور زمینهای تمام اهالی را غصب میکند ولی عثمان خان زیر بار نمیرود و در نهایت به دست جلال خان کشته میشود. از طرفی جلال خان صاحب فرزند پسری نمیشد و همسرش را تهدید کرده بود که اگر دوباره دختر بزاید هم او و هم دخترانش را خواهد کشت ولی باز تقدیر مصمم بود که موسایی در خانه فرعون رشد پیدا کند و در پی ماجراهایی پسر عثمان خان، بدون اطلاع جلال خان در خانهی او بزرگ شد…