خلاصه داستان: عمر اساف و خانواده اش که از استانبول برای زندگی آموزشی فرزندانشان به موغلا می آیند، انتظار یک شهر جدید و زندگی بسیار متفاوت را دارند. رازهای عمران، مادربزرگ خانه، که سال ها پنهان شده و ...
خلاصه داستان: سزایر تصمیم می گیرد انتقام برادرش را که برای دولت کار می کرد و قربانی خرابکاری شده بود بگیرد، با جعل مرگ او زندگی جدیدی را آغاز می کند اما پس از مدتی باید به زندگی گذشته خود بازگردد.
خلاصه داستان: زینب یکی از پنج فرزند خانواده ی اسن، که در یکی از محله های قدیمی استانبول زندگی میکنند هست. مراد از بچگی عاشق زینب بوده و کنان وارث یکی از خانواده ی اصیل و پولدار است. زینب بعد از پیشنهاد ازدواج مراد با کنان آشنا میشود و بین دو راهی می ماند. یک طرف راه مرادی که عاشق زینب هست ولی او آن را دوست ندارد و یک طرف راه کنانی که حتی اگر بخواهد نمیتواند در مقابل جذبه ی او بایستد. زینب که در انتخاب بین یک لنگر گاه امن و یک دریای آزاد و بی کران در تردد هست به شناخت و بازپرسی دوباره ی عشق می پردازد. دشمنی بین کنان و مراد رفته رفته بالا می گیرد و زینب بین آن ها می ماند. عشق وغرور، قصه ی زینب هست که تلاش میکند بین دشمنی کنان و مورات زنده بماند.
خلاصه داستان: آدا در میان زنانی بزرگ شد که معتقدند از ازدواج با اولین مردانی که عاشق آنها می شوند خوشحال خواهند شد. اما زمانی که روزگار علاقه عاشقانه اش او را رها می کند، سفری چالش برانگیز و عاشقانه بین عشق و سرنوشت در انتظار اوست.
خلاصه داستان: فرهات، سیرین و بانو - آنها غافلند که به گردابی کشیده می شوند که در آن معجزه عشق و فاجعه را تجربه خواهند کرد. داستان آنها داستان عشق غیرممکن است. بانو بزرگترین مانع بین فرهات خواهد بود...
خلاصه داستان: داغان دکتری است که سعی می کند مهارت های خود را بدست آورد، اما خود را در زندان می بیند. او امید، آینده و زیباترین روزهای زندگی خود را به دلیل جنایتی که هرگز مرتکب نشده از دست می دهد. او به حبس ابد محکوم می شود...
خلاصه داستان: فیروزه و ایاز. دو قلب زیبا، دو خانواده که بچه ها را بالای سرشان حمل می کنند. سرنوشت آنها را گرد هم آورد. محکومیت ناعادلانه پدرش در تصادف آسانسور که سیزده نفر را کشت، فیروزه را تحریک کرد. بر عهده گرفتن مسئولیت ...
خلاصه داستان: اوزگور، صاحب رستوران ثروتمند، قرار ملاقات معمولی را به روابط جدی ترجیح می دهد. ازگی می خواهد ازدواج کند، اما در نهایت فقط مورد استفاده مردان قرار می گیرد. اوزگور موافقت می کند که نکاتی را برای دوستیابی به او ارائه دهد تا رابطه بعدی او با سردار به نتیجه برسد...
خلاصه داستان: زن و شوهری بعد از چندین سال زندگی مشترک از هم جدا می شوند. پس از آن، مرد ناگهان ثروتمند می شود و با شروع کار همسر سابقش با او، زندگی دوباره تغییر می کند.